محل تبلیغات شما

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی امام حسین علیه السلام به مصیبت اهل بیت و اولاد خود گرفتار شد و غیر از او و نش و کودکان و فرزند مریضش کسی باقی نمانده بود فریاد زد:

هَلْ مِنْ ذابّ یَذُبُّ عَنْ حُرَمِ رَسُولِ اللهِ ؟ هَلْ مِنْ مُوَحِّد یَخافُ اللهَ فینا ؟ هَلْ مِنْ مُغیث یَرْجُو اللهَ فی إِغاثَتِنا ، هَلْ مِنْ مُعین یَرْجُو ما عِنْدَ اللهِ فی إِعانَتِنا ؟

آیا فدا شونده ای هست که در حرم رسول فدا شود؟ آیا موحدی هست که درباره ما از خدا بترسد؟ آیا فریاد رسی هست که به امید رحمت خدا به داد ما برسد ؟ آیا یاری کننده ای هست که در یاری ما امیدش (اجر و پاداش ) در نزد خدا باشد ؟

در این هنگام صدای ن به فریاد و شیون بلند شد پس امام حسین علیه السلام کنار خیمه آمد و فرمود:

ناوِلُونی عَلِیّاً الطِّفْلَ حَتّى أُوَدِّعَهُ

طفلم علی را بیاورید تا با او وداع کنم

زینب کبری سلام الله علیها طفل را نزدش آورد و رباب هم همراه زینب سلام الله علیها تا کنار درب خیمه آمد حضرت شروع به بوسیدن طفل نمود و می فرمود:

وَیْلٌ لِهؤلاءِ الْقَومِ إذا كانَ خَصْمُهُمْ جَدَّكَ

وای بر این مردم اگر دشمنشان جد تو باشد

سپس امام حسین علیه السلام رو به ام کلثوم نمود و به او فرمود: یا أُخْتاهْ ! أُوصیكِ بِوَلَدِی الصَّغیرِ خَیْراً ، فَإِنَّهُ طِفْلٌ صَغیرٌ ، وَ لَهُ مِنَ الْعُمُرِ سِتَّةُ أَشْهُر

 خواهرم ! تو را وصیت می کنم که در مورد طفل کوچکم خیر خواهی کنی ( به اصطلاح فارسی: حواست به این طفل باشد) چون کوچک است و شش ماه بیشتر عمر ندارد،

ام کلثوم فرمود: یا أخی ! إنّ هذا الطفل له ثلاثة أیّام ما شرب الماء ، فاطلب له شربة من الماء

ای برادر این طفل سه روز است که آب (کافی) ننوشیده، آبی برایش (از دشمنان ) بطلب

امام حسین علیه السلام طفل را گرفت و به طرف لشکر عمر سعد رفت و طفل را روی دست گرفت و به آنها فرمود:

یا قَوْمِ ! قَدْ قَتَلْتُمْ أَخی وَ أَوْلادی وَ أَنْصاری ، وَ ما بَقِیَ غَیْرُ هذَا الطِّفْلِ ، وَ هُوَ یَتَلَظّى عَطَشاً ، یا قَوْمِ ! إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارحَمُوا هذَا الطِّفْلَ! یَشْتَكی مِنَ الظَّمَأِ ، فَاسْقُوهُ شَرْبَةً مِنَ الْماءِ، یا قَوْمِ ! لَقَدْ جَفَّ اللَّبَنُ فی ثَدْیِ أُمِّهِ!

ای مردم! شما برادرم و فرزندانم و یارانم را کشتید و غیر از این طفل کسی برایم باقی نمانده است و او هم از شدت تشنگی لبهایش را باز و بسته می کند ای مردم اگر به من رحم نمی کنید پس به این طفل رحم کنید که از تشنگی شکایت دارد و آبی به او بدهید ای مردم !  شیر مادرش خشک شده است.

در حالیکه طفل در آغوش او بود و با دشمنان سخن می گفت ، حرملة بن کاهل اسدی تیری به سوی او انداخت که

فذبح الطفل من الورید إلى الورید ، أو من الأذن إلى الأذن

او را در آغوش پدرش از ورید تا ورید (یا از گوش تا گوش) ذبح نمود. امام حسین علیه السلام فرمود:

هَوَّنَ عَلَیَّ ما نَزَلَ بی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللهِ

آنچه بر من نازل می شود (برایم پیش می آید) برایم آسان است چون در مقابل دیدگان خداست

در این هنگام امام حسین علیه السلام شروع به گریه نموده و فرمود:

أللّهُمَّ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ دَعَوْنا لِیَنْصُرُونا فَخَذَلُونا وَ أَعانُوا عَلَیْنا ، أللّهُمَّ احْبِسْ عَنْهُمْ قَطْرَ السَّماءِ ، وَاحْرِمْهُمْ بَرَكاتِكَ ، أللّهُمَّ لاتَرْضَ عَنْهُمْ أَبَداً ، أللّهُمَّ احْكُمْ بَیْنَناوَبَیْنَ قَوْم دَعَوْنا لِیَنْصُروُنا فَقَتَلُونا

خدایا تو می دانی آنها ما رادعوت کردند که یاریمان کنند آنگاه ما را تنها گذاردند و بر علیه ما هم پیمان شدند ، خدایا باران آسمان را از آنها منع کن و آنها را از برکاتت محروم نما ، خدایا بین ما و آنها قضاوت نما که ما را دعوت کردند که یاریمان کنند ولی ما را کشتند.

در این هنگام امام حسین علیه السلام دستانش را از خون آن طفل پر نمود آنگاه آن را به سمت آسمان پاشید و فرمود:

لا یَكُونُ أَهْوَنَ عَلَیْكَ مِنْ فَصیل أللّهُمَّ إنْ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ فَاجْعَلْ ذلِكَ لِما هُوَ خَیْرٌ لَنا وَانْتَقِمْ لَنا مِنَ الظّالِمینَ ، یا نَفْسُ ! اصْبِری وَاحْتَسِبی فیما أَصابَكِ ، الهی تری ما حَلَّ بِنا فِی العاجِلِ ذَخیرَةً لَنا فِی الأْجِلِ

یعنی: این طفل در نزد تو کم ارزش تر از بچه شتر (صالح پیامبر علیه السلام) نیست ، خدایا اگر یاریت را از ما دور نمودی پس آنچه بر ما نازل می گردد را برایمان خیر قرار بده و و از ظالمان انتقام ما را بگیر. ای نفس ! صبر کن و آنچه برایت رخ می دهد به حساب خداوند بگذار! خدایا می بینی آنچه اکنون برایمان رخ می دهد پس آن را برای آینده ما ذخیره قرار ده.

(امام باقر علیه السلام فرمود:) لم یسقط من ذلك الدم قطرة إلى الأرض

از آن خون یک قطره به زمین بر نگشت

فنودی من الهواء : دعه ، یا حسین ! فإنّ له مرضعاً فی الجنّة

ناگهان صدای از آسمان برخاست که : ای حسین! او را به حال خود واگذار که در بهشت دایه ای(شیر دهنده ای) دارد 

امام حسین علیه السلام آن طفل به خون آغشته را به سینه چسانیده بود و گریه می کرد به سمت خیمه آمد ن صدای گریه حضرت را شنیدند و از خیمه بیرون دویدند و با دیدن بدن غرق به خون آن طفل صدا به واویلا و و ناله و شیون بلند کردند

حمید بن مسلم می گوید دیدم که زنی از خیمه بیرون دوید و و پای او به دامن لباسش می خورد و به زمین می افتاد و بر می خواست و فریاد می کشید که واویلاه واقتیلاه وا مهجت قلباه یعنی وای بر من! وای بر کشته من! وای بر میوه دل من! بگونه ای می گریست که عده ای از لشکر عمر سعد هم به حال او می گریستند وقتی آن زن به جنازه آن طفل رسید خود را روی جنازه او انداخت و گریه می نمود

زینب کبری آن طفل را در آغوش گرفته بود و به سینه چسبانیده بود و گریه کنان می فرمود: وا محمدا وا علیا بعد از شما از این امت ستمکار چه بر سر ما می آید وای از سوز قلبم وای بر حزنم وای بر طفل آغشته به خون وای بر طفلی که هنوز از شیر گرفته نشده بود وای بر گرفتاری ما وای بر حسرت وای بر بلک چشم ما که زخم شدند.

ثمّ نزل الحسین ( علیه السلام ) عن فرسه وحفر للصبیّ بجفن سیفه ، ورمّله بدمه ، وصلّى علیه

سپس از اسبش پیاده شد و با غلاف شمشیرش برای آن طفل قبری حفر نمود و آن طفل را به خون خودش آغشته نمود و بر او نماز خواند


آدرس

موسوعه کلمات معصومین ص 577

لهوف ترجمه بخشایشی ص 142

شرح احقاق حق ج 27 ص 206

ینابیع المودة قندوزی ج3 ص 78

موسوعه شهادت معصومین ج2 ص 268

شجره طوبی ج1 ص 30

صحیفة الحسین علیه السلام ص 86

محن الابرار ج 2 ص 290

نقل روضه حضرت زهرا س از جانب خداوند تبارک و تعالی برای حضرت رسول

شهادت جون غلام ابوذر غفاری رحمت الله علیهما

شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

، ,طفل ,علیه ,السلام ,ای ,فرمود ,علیه السلام ,وای بر ,حسین علیه ,آن طفل ,امام حسین ,علیه السلام فرمود

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ecrodgeda schouthuxtevi rasa._.beauty نظریه مکتب شعر دینی در ایران وبلاگ لژیون همسفر سمیرا پایه ششم beocenipo دانلود جزوات آموزشی - شبیه سازی با سیلواکو نمایندگی مجاز تعمیر مولینکس MOULINEX - تعمیرگاه تخصصی لوازم خانگی مولینکس - تعمیرگاه مجاز مولینکس - ایران مولینکس جیلی بیلی